من بگویم آنچه مقصود خداست


در نهان و آشکارا عین ماست

من بگویم با تو راز سترپوش


گر همی خواهی که دانی باده نوش

من بگویم هرچه دارم در زبان


بشنو و درگوش گیر و خوش بدان

من بگویم قصه نوحت تمام


ز آنکه هستت کشتی معنی بکام

هر کرا من یار حیدر یار اوست


دشمن او سرنگون بردار اوست

هر کرا او شاه شد از من بود


دست او میدان که دست من بود

هر کرا او دوست من خود دوستش


دشمنش را از غضب تو پوست کش

هرکه را او روز شد روشن بود


هرکرا او شاه شد بامن بود